مفاهیم پایه معامله گری
دنیای بسیار گسترده ای در رابطه با بازارهای مالی وجود دارد، که برای موفقیت در بازارهای مالی در قدم اول باید مفاهیم اولیه معامله گری و بازارهای مالی را بدانیم . با بیان اینکه معامله گری یا ترید بر اساس اصول اقتصادی است شروع می کنیم بازار های مالی با تئوری های اساسی اقتصاد مانند عرضه و تقاضا عمل می کند .
معامله گری یا ترید چیست؟
یکی از مهم ترین مفاهیم پایه معالمه گری تعریف ترید یا معامله گری است که : ترید یک مفهوم اقتصادی اساسی است که شامل خرید و فروش دارایی می شود. دارایی های معامله شده را ابزار مالی می نامند. اینها می توانند اوراق بهادار، اوراق قرضه، جفت ارز فارکس، آپشن ها ، معاملات آتی، محصولات حاشیه، ارزهای دیجیتال و بسیاری دیگر باشند.
هدف اساسی ترید خرید و فروش دارایی ها برای ایجاد سود در سرمایه گذاری است، این حرکات عموماً در فواصل زمانی کوتاهی هستند که از موقعیت خود وارد و خارج می شوند، شایان ذکر است که تکنیک هایی وجود دارد که می توان معاملات را در مدت زمان طولانی تری اعمال کرد. فواصل زمانی همه به استراتژی تحلیلگر بستگی دارد.
انتظارات سرمایه گذاری:
انتظار کسب سود یکی از جنبه های ضروری سرمایه گذاری است. برخلاف ترید ، سرمایه گذاری ها معمولا رویکرد بلندمدت تری برای انباشت ارزش دارند. هدف یک سرمایه گذار تولید ثروت در یک دوره زمانی طولانی است که می تواند چندین سال باشد. راه های زیادی برای انجام این کار وجود دارد، اما سرمایه گذاران معمولاً از عوامل اساسی برای یافتن فرصت های سرمایه گذاری بالقوه خوب استفاده می کنند.
با توجه به ماهیت بلندمدت رویکردشان، سرمایه گذاران معمولاً نگران نوسانات کوتاه مدت قیمت نیستند. بنابراین، آنها معمولاً نسبتاً منفعل خواهند بود و نگران ضررهای کوتاه مدت نیستند.
انتظارات تریدر:
از سوی دیگر، معامله گران سعی می کنند از نوسانات بازار استفاده کنند. آنها به دفعات بیشتر وارد موقعیت های خود می شوند و از آنها خارج می شوند و ممکن است به دنبال بازده های کمتری برای هر معامله باشند.
روش هایی که بیشتر توسط معامله گران استفاده می شود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
یکی دیگر ار مفاهیم پایه معامله گری ، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال است که هدف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال ارائه تخمینی دقیق از ارزش ذاتی یک اوراق بهادار خاص است. روش ارزشیابی آن، عوامل مختلف اقتصادی و مالی و چگونگی تأثیر آنها بر عملکرد واحد تجاری اساسی را تجزیه و تحلیل می کند. چنین عواملی ممکن است شامل معیارهای مالی با توجه به دارایی ها، بدهی ها و درآمدها، اثربخشی مدیریت، عملکرد رقبا، شاخص های کلان اقتصادی مانند نرخ بهره، سطوح اشتغال، پیش بینی های تولید ناخالص داخلی، پیش بینی های تحلیلگران، نامه های سرمایه گذاران، بیانیه های مطبوعاتی، اخبار و موارد دیگر باشد.
هدف نهایی این است که بفهمیم آیا یک اوراق بهادار کم ارزش است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است. برای انجام این کار، به تمام داده های مربوطه نگاه می کنند و عددی را ارائه می دهد که سرمایه گذاران می توانند با قیمت فعلی آن مقایسه کنند. به عبارت دیگر، کاری که انجام می دهد این است که مبنای محکمی برای آنها فراهم می کند تا تصمیم بگیرند که آیا در یک دارایی خاص سرمایه گذاری کنند یا نه.
تحلیل تکنیکال
یکی دیگر از مفاهیم پایه معامله گری تحلیل تکنیکال که برای پیش بینی جهت آینده قیمت ها با بررسی گذشته بازار استفاده می شود.
این بدان معناست که تحلیلگران فنی از داده های معاملاتی همراه با شاخص های ریاضی برای تصمیم گیری در مورد معاملات خود استفاده می کنند. نتیجه این فرمول ها به طور خودکار بر روی نموداری به روز می شود که در زمان واقعی به روز می شود و معامله گران برای تعیین زمان خرید یا فروش آن را تفسیر می کنند.
به لطف تحلیل تکنیکال می توان جهت قیمت ها را پیش بینی کرد که آن را به یکی از ابزارهای اصلی بازارهای مالی تبدیل کرده است. مورد دوم به ویژه زمانی صادق است که تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی ترکیب شود. اتحاد هر دو نوع تحلیل به معامله گران اجازه می دهد تا ارزیابی کامل تری از واقعیت بازار داشته باشند. در نتیجه، معامله گران می توانند با بررسی هر دو حالت در انجام معاملات سود به دست آورند.
با این حال، تحلیل تکنیکال تنها ابزاری برای پیشبینی احتمال تغییرات قیمت در آینده نیست. همچنین می تواند یک طرح مفید برای مدیریت ریسک باشد.
تحلیل تکنیکال با ارائه مدلی برای تجزیه و تحلیل ساختار بازار، مدیریت تجارت را دقیق تر و قابل سنجش تر می کند. در این زمینه، اندازه گیری ریسک اولین گام در مدیریت ریسک است. به همین دلیل است که برخی از تحلیلگران فنی ممکن است به طور دقیق معامله گر در نظر گرفته نشوند. آنها ممکن است تنها از تحلیل تکنیکال به عنوان چارچوبی برای مدیریت ریسک استفاده کنند.
تحلیل تکنیکال را می توان در هر بازار مالی اعمال کرد و به طور گسترده در میان معامله گران ارزهای دیجیتال استفاده می شود.
شاخص ها چیست؟
شاخص های فنی ابزارهای مبتنی بر آماری برای تعیین رفتار آینده بازار هستند.
این چهار دسته کلی از شاخص ها هستند:
1.-Trend: این شاخص ها برای تشخیص روند در بازارهای مالی استفاده می شوند. این گروه از شاخص ها برای دوره های تعادلی (مسطح) بازار ناکارآمد هستند. شاخص های روند، جهت حرکت قیمت را نشان می دهند.
2.-Momentum: این یک نشانگر نوع نوسانگر است که روند قیمت یک دارایی و تغییراتی که در یک بازه زمانی خاص متحمل شده است را نشان می دهد. عملکرد آن پیش بینی تغییرات روند و نشان دادن سرعت تغییر قیمت ها است. تمرین شامل مشاهده تفاوت قیمت بین بسته شدن دوره جاری و چند روز پیش است.
- نوسانات: این شاخص ها تغییرات قیمت های بازار را در یک دوره زمانی خاص تجزیه و تحلیل می کنند. هرچه سرعت تغییرات قیمت بیشتر باشد، نوسانات بیشتر است و برعکس، هر چه سرعت تغییرات قیمت کمتر باشد، نوسانات کمتر است. می توان آن را بر اساس قیمت های تاریخی و همچنین برای شناسایی روندها اندازه گیری و محاسبه کرد. همچنین معمولاً نشان میدهد که آیا یک بازار بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروخته شده است (به این معنی که قیمت بهطور غیر قابل توجیه بالا یا پایین است) و میتواند به رکود یا تغییر روند اشاره کند.
4.-حجم: از این موارد برای مطالعه حجم بازار استفاده می شود و امکان ارتباط بین تحول حجم با تغییرات قیمت را فراهم می کند.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال دو رکن اساسی فلسفه سرمایه گذاری و از مفاهیم پایه معامله گری در مورد بازارهای مالی جهانی هستند. هر دو بسیار متفاوت هستند و اغلب در تضاد با یکدیگر هستند، بنابراین یک بحث مداوم بین این دو تحلیل وجود دارد.
در حالی که درست است که هر دو روش تحلیل برای کمک به سرمایهگذاران در بررسی و پیشبینی قیمت آتی یک دارایی خاص هستند، اما از نظر کاربرد و ابزارهایی که برای رسیدن به نتیجه استفاده میکنند با یکدیگر تفاوت دارند.
در حالی که تحلیل بنیادی تلاش می کند ارزش ذاتی یک دارایی را بر اساس داده های صورت های مالی، آمار رسمی و موارد دیگر تخمین بزند، تحلیل تکنیکال تنها بر اساس دو عامل پیش بینی می کند: قیمت دارایی و حجم معاملات آن. تحلیلگران فنی از نمودارها برای یافتن الگوها و ناهنجاری های شکل گرفته از قیمت سهام و حجم معاملات استفاده می کنند که آنها را به عنوان سیگنال های خرید یا فروش تفسیر می کنند.
در واقع، تحلیل تکنیکال بر ارزش ذاتی تمرکز نمی کند. کاری که انجام می دهد تلاش برای ساده سازی مفاهیم تحلیل بنیادی با این فرض است که تمام شاخص های حیاتی مورد نیاز برای پیش بینی دقیق از قبل در قیمت دارایی در نظر گرفته شده اند. برای پیش بینی حرکت قیمت، تحلیلگران فنی از ابزارهای مختلفی از جمله حمایت و مقاومت، شاخص های مبتنی بر حرکت، میانگین متحرک و خطوط روند استفاده می کنند.
سرمایه گذارانی که تصمیمات تجاری خود را بر مبنای ارزش ذاتی یک دارایی قرار می دهند (سرمایه گذاران بلندمدت، سرمایه گذاران ارزشی و غیره) معمولاً تحلیل بنیادی را به عنوان روش تحقیق اولیه ترجیح می دهند. از سوی دیگر، معامله گران روزانه، سفته بازان، معامله گران آربیتراژ یا سرمایه گذاران کوتاه مدت، تحلیل تکنیکال را ترجیح می دهند. پیشبینی سریع و بهموقع حرکتهای کوتاهمدت قیمتها را به آنها ارائه میکند.
روند بازار چیست؟
به طور کلی، دو نوع اصلی از روند بازار وجود دارد: بازارهای صعودی {گاوی{ و نزولی {خرسی.} یک بازار صعودی شامل یک روند صعودی پایدار است که در آن قیمت ها به طور مداوم افزایش می یابد. بازار نزولی حاکی از یک روند نزولی پایدار است که در آن قیمت ها به طور مداوم کاهش می یابد. ما همچنین میتوانیم بازارهایی را در یکپارچگی شناسایی کنیم، جایی که روند جهتگیری مشخصی وجود ندارد.
شایان ذکر است که روند بازار به این معنی نیست که قیمت همیشه در جهت روند حرکت می کند. یک بازار گاوی طولانی مدت شامل بازارهای خرسی کوچک خواهد بود و بالعکس. این به سادگی ماهیت روندهای بازار است. این یک موضوع دیدگاه است، زیرا همه چیز به بازه زمانی شما بستگی دارد. در بازه های زمانی طولانی تر، روندهای بازار همیشه مهم تر از دوره های کوتاهتر خواهد بود.
یک جنبه خاص از روندهای بازار این است که آنها را فقط می توان با اطمینان مطلق پس از واقعیت تعیین کرد. ممکن است شما در مورد مفهوم “سوگیری پسینی” شنیده باشید که به تمایل افراد برای متقاعد کردن خود به اینکه قادر به پیش بینی دقیق یک رویداد قبل از وقوع آن است، اشاره دارد. همانطور که میتوانید تصور کنید، سوگیری پسبینی تأثیر قابلتوجهی بر فرآیند شناسایی روندهای بازار و تصمیمگیری معاملات دارد.
چرخه بازار چیست؟
چرخه یک الگو یا روند است که در زمان های مختلف ظاهر می شود. به طور معمول، در بازه های زمانی طولانی تر، چرخه های بازار قابل اعتمادتر از دوره های کوتاهتر هستند. با این حال، ممکن است در نهایت چرخه های بازار کوچک را در نمودارهای یک ساعته پیدا کنید .
بازارها طبیعتاً چرخه ای هستند. چرخه ها می توانند منجر به عملکرد بهتر شوند. در سایر بخشهای چرخه بازار مشابه، این طبقات دارایی مشابه ممکن است به دلیل شرایط بازار متفاوت، بدتر از سایرین عمل کنند.
لازم به ذکر است که تقریباً غیرممکن است که در هر زمان مشخصی مشخص شود که در حال حاضر در یک چرخه بازار قرار دارد. چنین تحلیلی تنها پس از پایان بخشی از چرخه می تواند با دقت بالا انجام شود. علاوه بر این، چرخه های بازار به ندرت دارای نقاط شروع و پایان خاصی هستند. بنابراین در نهایت، قرار گرفتن در لحظه حال منجر به یک دیدگاه استثنایی جانبدارانه در بازارهای مالی می شود.